مدارک پزشکی

مدارک پزشکی

مدارک پزشکی/ادبی
مدارک پزشکی

مدارک پزشکی

مدارک پزشکی/ادبی

معلم شهید

 

- می خواهم  بگویم:

فقر، همه جا سر می کشد

فقر، گرسنگی نیست ، عریانی  هم  نیست

فقر، چیزی را  " نداشتن " است ولی  آن چیز پول نیست ..... طلا و غذا نیست  .......

فقر، همان گرد و خاکی است که بر کتاب های فروش نرفته ی یک کتاب فروشی می نشیند ......

فقر، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ‌ که روزنامه های برگشتی را خرد می کند ......

فقر، کتیبه ی سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند .....

فقر، پوست موزی است که از پنجره ی یک اتومبیل به خیابان انداخته می شود .....

فقر، همه جا سر می کشد ........

فقر ، شب را " بی غذا "  سر کردن نیست

فقر ، روز را  " بی اندیشه " سر کردن است

 (دکتر علی شریعتی)  

-  قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند میشود همه از هم می پرسند " چه کسی مرده است؟ " چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل کرده است .

قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام . یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته،‌ یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،‌ یکی ذوق می کند که ترا با طلا نوشته ، ‌یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و ... ! آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟

قرآن ! من شرمنده توام اگر حتی آنان که ترا می خوانند و ترا می شنوند ،‌آنچنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می ‏نشینند. اگر چند آیه از ترا به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند " احسنت ...! " گویی مسابقه نفس است ...

قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ، ‌خواندن تو آز آخر به اول ،‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری. ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند،‌ حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند خوشابه حال هرکسی که دلش رحلی است برای تو. آنان که وقتی تو را می خوانند چنان حظ میکنند گویی که قرآن همین الآن بر ایشان نازل شده است.

 آن چه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم .

(دکتر علی شریعتی)

آنها از فکر تو می ترسند...!

 

خدای “عقیده” مرا از دست “عقده ام” مصون بدار.

خدای به من قدرت تحمل عقیده “مخالف” ارزانى کن.

خدای رشد علمى و عقلى مرا از فضیلت “تعصب” و “احساس” و “اشراق” محروم نسازد.

خدای مرا همواره آگاه و هوشیار دار، تا پیش از شناختن “درست ” و “کامل” کسى، یا فکرى مثبت یا منفى قضاوت نکنم.

خدای جهل آمیخته با خودخواهى و حسد، مرا، رایگان، ابزار قتاله دشمن براى حمله به دوست، نسازد.

خدای شهرت، منى را که: “مى خواهم باشم”، قربانى منى که: “مى خواهند باشم” نکند.

خدای مرا از چهار زندان بزرگ انسان: “طبیعت”، “تاریخ”، “جامعه” و “خویشتن” رها کن، تا آنچنان که تو اى آفریدگار من، مرا آفریده اى خود آفریدگار خود باشم، نه که همچون حیوان خود را با محیط، که محیط را با خود تطبیق دهم.

خدای مرا از فقر ترجمه و زبونى تقلید نجات بخش، تا قالبهاى بى ارزش را بشکنم، تا در برابر ” قالب ریزى” غرب! بایستم و تا همچون اینها و آنها دیگران حرف نزنند و من فقط دهانم را تکان دهم

دهنو علامرودشت

 دهنو علامرودشت یکی از روستاهای فرهنگی علامرودشت(استان فارس ـشهرستان لامرد) است و مردم آن بسیار خونگرم و مهمان نوازند .

اماکن مذهبی این روستا: 

امامزاده سید سلطان یحیی که در شمال روستا واقع شده است. 

شغل: کشاورزی/دامداری/خلیج رو